دکتر عباس دادجوی توکلی، پژوهشگر و کارشناس پولی و بانکی: بانک مرکزی برای دو هدف را از اجرای این طرح اعلام کرده که یکی تامین سرمایه در گردش و دیگری کنترل بازار ارز بوده است. به نظرم هدف سرمایه در گردش خیلی مطرح نیست، چرا که بدون چنین ابزاری هم به راحتی میشد تامین مالی انجام داد، اما در مورد مدیریت بازار ارز میتوان گفت بالاخره بانک مرکزی باید در آن تلاطم خودی نشان میداد.
در مورد ۲۰۰ همت سپردههای ۲۳ درصد که تبدیل به گواهی سپرده ۳۰ درصد شد، باید بیشتر صحبت کنیم. fresh money با این ابزار ایجاد نمیشود و نهایتا اگر گواهی سپرده، ذخیره قانونی کمتری داشته باشد تبدیل سپردههای ۲۳ درصدی به ۳۰ درصدی، بخشی از ذخیره قانونی را تبدیل به exit reserve میکند که حدود دو تا ۳ همت میشود. فکر کنم ذخیره قانونی گواهی سپرده ۱۰ درصد، ولی سپردهها ۱۲.۵درصد است، اگر ۲۰۰ همت سپردههای ۲۳ درصدی به ۳۰ درصدی تبدیل شده باشد، هزینه سود و انباشت نقدینگی جدیدی ایجاد میشود. نرخ سود یک متغیر توزیعی است و افرادی با این نرخ سود، درآمد جدید پیدا میکنند و این هزینه به بانک تحمیل میشود، آن طرف ذخیره قانونی آزاد میشود که بانک میتواند با exit reserve کارهایی انجام دهد، چرا که منفعتی ایجاد شده است، از آن طرف وامی اعطا و سپردهای ایجاد میشود، این وام ۳۳ درصد درآمد دارد و از آنسو سپردهای که ایجاد میشود، به آن نرخ سود تعلق میگیرد. سپرده جدید نرخ ذخیره قانونی جدیدی به آن تعلق میگیرد، این وام جدید هزینه ذخیره عام به آن تعلق میگیرد، هر چقدر حساب میکنم حدودا اگر سیستم بانکی ۹۸ همت وام بدهد، تازه سر به سر میشود.
هدف دیگر کنترل بازار ارز است که در این مورد با بانک مرکزی موافقم، بالاخره بانک مرکزی در آن شرایط خاص باید ورود و نرخ ارز را کنترل میکرد. البته عدد و رقمها نشان میدهد نرخ کنترل نشده، که شاید به این دلیل است که مردم مدتهاست به مقام پولی اعتماد ندارند. البته نکته دیگری هم مطرح است که اگر این طرح نبود ممکن بود نرخ ارز بالاتر رود. در این طرح، ۲۰۰ همت سپرده ۳۰ درصدی را تمام بانکها حتی بانکهای ناتراز سپرده جذب کردهاند، که ناترازی را تشدید میکند.
نکته دیگری که وجود دارد نرخ سود بالاتر سپرده جدیدتری را به سیستم اضافه و آب پشت سد را بیشتر میکند. از دید دگراندیشان، نرخ بهره لزوماً ابزار سیاستی نیست، بلکه یک متغیر توزیعی و درآمدزاست. از یک طرف هزینه تولید گران و بازار ارز را آرام میکند و از طرفی سود سپرده درآمد و انباشت جدیدی است.
بنابراین نظر کلی من این است، تا زمانی که در کشورمان تلاطم سیاسی داریم و جریان نقد ارز نداریم، همه این ابزارها موقت است. خودم یکی از مدافعان کنترل مقداری بودم، البته ایرادات فنی دارد، مثل اینکه نقدینگی را به چه کسی بدهیم و یا چه کسی را از بازی خارج کنیم. اما تا زمانی که تلاطم سیاسی داشته باشیم، هیچ ابزاری در کشور کارا نیست. در مدت یک هفته طرحی را پیاده کردند تا بازار را کنترل کنند و خروجی ندیدم، چون طرفدار دگراندیشان اقتصاد هستم، جریان علیت را از آن طرف میبینم. بحث سرمایه در گردش کاملا منتفی است، اگر دستورالعمل سرمایه در گردش را بخوانید آنجا میگوید که از بازرگانی تا خدمات ۶۰ تا ۹۰ درصد فروش، باید تدریجی تسهیلات بدهید.
یکی از بانکها میخواهد بخشی از این تسهیلات را به خودروساز بدهد، خودروساز زیانده است، حالا اگر میخواهیم رانتی به او بدهیم مسئلهای نیست و حاضر است ۳۰ درصد قرض کند تا چنین خودروهایی تولید کند، اصلاح ساختار تولید را هم انجام نمیدهد، هزینه تولیدش بالاست، همیشه امهال مطالبات داشته و حالا یک رانت دیگر هم به او میدهیم. تسهیلات در سرمایه در گردش باید تدریجی و بنا به پیشرفت پروژه اعطا شود، اگر پول عمده داده شود، ۱۰ درصد اول را داخل کار میبرد و ۹۰ درصد مابقی را ممکن است اختلال ایجاد کند که تجربه این اتفاقات را داشتهایم.
نظر شما